زندگی

وقتی کسی به دنیا می آ ید در گوشش اذان می گویند

وقتی می میرد برایش نماز می خوانند یعنی زندگی

فاصله بین اذان و نماز است....

و خدا...

زیباترین عکس های دنیا در تاریک ترین اتاق ها ظاهر می شوند پس هر

وقت در تاریکی دنیا قرار گرفتی بدان خدا می خواهد از تو یک تصویر زیبا

بسازد.

زندگی

زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست

شاید آن خنده که امروز دریغش کردی آخرین فرصت همراهی ماست

دل گفت ز راه آشنا می آیی

از جاده ی سرخ کربلا می آیی

یک روز ز روزهای زیبای خدا

یک روز به دلجویی ما می آیی

گفتم آخر عشق را معنا کنم               بلکه جای خویش را پیدا کنم

           آمدم دیدم که جای لاف نیست                عشق غیر از عین و شین و قاف نیست

آمدم  گفتم به آوای جلی                  عین یعنی عدل مولایم علی      

            شین یعنی شور الله صمد                       قاف یعنی قل هو الله احد

ما معتعقدیمکه عشق سر خواهد زد                    بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد

سوگند به چهارده آیه ی نور                           سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد                     مهدی به میان شیعه بر میگردد

یک روز نسیم خوش خبر می آید

بس مژده به هر کوی و گذر می آید

عطر گل عشق در فضا می پیچد

می آیی و انتظار سر می آید

بر گلستان ولایت تاختند

غنچه را با لاله پرپر ساختند

غنچه زیرخار خس افتاده بود

باغبان هم از نفس افتاده بود

ظلم و طغیان و جنایت زاده شد

اینچنین مزد رسالت داده شد 

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش تصویری از نور الهی را بکش

عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن

در بیابان بلا تصویری از سقا کشید

گفتمش سختی وآه ودرد گشته حاصلم

گریه کرد آهی کشید ونقش زینب راکشید

 

 

خدا یا عنایت کنکه به هنگام شادی چنان قهقهه نزنم که غم بیدار شود و

                   به هنگام غم  آنچنان ضجه نزنم که شادی نا امید گردد....

وقتی صدای خرد شدنت زیر پای عابران زیبا ترین صدای پاییز است چه فرقی می کند

برگ سبز کدام درخت باشی....؟

مناجات

خداوندا.....

از آنجا که بودیم برخاستیم لکن به آنجا نرسیدیم که خواستیم

معبودا.....

بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی را به زندان بردن نه کار کریمان

کریما.....

میان من وتو داور تویی آن کن که سزاوار آنی نه آنچه سزاوار ماست

انتظار

گفتم که در فراقت عمریست بی قرارم

گفت از فراق یاران من نیز بی قرارم

گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم

گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم

گفتم که یاورانت مظلوم هر دیارند

گفتا مرا ببنید مظلوم روزگارم

امام رضا

زائربارانی ام آقابه دادم می رسی

          بی پناهم خسته ام تنها به دادم میرسی

گرچه آهونیستم اما پرازدلتنگی ام

     ضامن چشمان آهو هابه دادم میرسی

        من دخیل التماسم رابه چشمت بسته ام

     هشتمین دردانه ی زهرابه دادم میرسی