نوروز مبارک

گلها همه با اذن تو برخواسته اند

     از بهر ظهور تو خود آراسته اند

                     مردم همه در لحظه تحویل بی شک

                           اول فرج تو از خدا خواسته اند

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو می کنم.

     سال نو مبارک البته پیشاپیش

بهار در راه ...............

شیشه ی عطر بهار

          لب دیوار شکست

                           همه جا پر شده از بوی خدا

                                                همه جا آیت اوست

 

 

و خدایی که در این نزدیکیست...

پسر کوچولو به مادر خود گفت: مادر داری به کجا می روی؟

مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم و با او حرف بزنم خیلی زود بر می گردم.

اگر او وقت این را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود.و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد.

حدود نیم ساعت بعد با عصبانیت به خانه برگشت.پسر به مادرش گفت :مادر چهره ی پریشانی داری ؟آن بازیگر را ملاقات کردی؟مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت من وجمعیت زیادی از مردم منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است.ای کاش خدا این شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود.

کودک پس از شنیدن حرف های مادر به اتاق خود رفت و لباسهایش را پوشید و به مادر گفت:آماده شو باهم به جایی برویم من می توانم این آرزوی تو را براورده کنم.

اما مادر اعتنایی نکرد و گفت این شوخی ها چیست او بیش از نیم ساعت است که شهر را ترک کرده حرف های تو چه معنی ای می دهد؟

پسر ملتمسانه گفت:مادرم خواهش می کنم به من اعتماد کن فقط با من بیا.

مادر نیز علیرغم میل باطنی خود درخواست فرزند را پذیرفت بنابر این آن دو به بیرون از خانه رفتند .پس از چندی قدم زدن به مادرش گفت رسیدیم.در حالی که به کلیسای بزرگ شهر اشاره می کرد.مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود با صدایی پر از خشم به فرزندش گفت:من به تو گفتم که الان وقت شوخی نیست این رفتار تو اصلا زیبا نبود.

کودک جواب داد:مادر تو در سخنان خود دقیقا این را گفتی که :ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود پس آیا افتخاری از این بزرگتر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است نه آن کسی که آن را دریافت کرده است حرف بزنی؟؟؟

آیا سخن گفتن با خدا لذت بخش تر از این نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده ی خدا.مادر هیچ نگفت و خاموش ماند...

دوستت دارم بابایی

پدرم تنها کسی است که باعث میشود بدون شک بفهمم فرشته ها هم می توانند مرد باشند.      

خورشید هر روز دیر تر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر میگردد.